.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

مدت دوام خسوف نسبتا زیاد است، زیرا قطر مخروط سایه زمین در نقطه ای که ماه از آن می گذرد در حدود 9،200 کیلومتر است. اگر ماه مخروط را به طور مرکزی قطع کند، نزدیک به دو ساعت در خسوف کامل خواهد بود، زیرا قطر ماه در حدود 3،500 کیلومتر و سرعت متوسط آن 3،200 کیلومتر در ساعت است. سایه زمین ماه را کاملا تاریک نمی کند. حتی وقتی که خسوف کامل باشد ماه کاملا مرئی است ولی رنگ سرخ بی فروغی جای درخشش عادی آن را می گیرد.

ادامه مطلبو بخونید.



:: بازدید از این مطلب : 639
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : 000000000000
ت : شنبه 20 خرداد 1391

چند نقل قول علمي:

 

Khayyam:

Algebras are geometric facts which are proved.

 خيام:

جبرها حقايق هندسي هستند كه اثبات مي شوند.

 

 

Plato:  

God ever geometrizes.

 افلاطون:

خداوند هميشه با قواعد هندسي تدبير مي كند.

 

 

Euclid:

There is no royal road to geometry.

 اقليدس:

در هندسه راه شاهانه وجود ندارد.

 

 

Descarte:

It is not enough to have a good mind. The main thing is to use it well.

 دكارت:

داشتن يك ذهن خوب كافي نيست.آن چه اهميت دارد استفاده ي صحيح از آن است.

 

 

 Hilbert:

A mathematical theory is not to be considered complete until you have made it so clear that you can explain it to the first man whom you meet on the street.

 هيلبرت:

يك نظريه ي رياضي را نمي توان كامل شمرد تا اين كه شما آن را به اندازه اي واضح سازيد به طوري كه بتوانيد آن را براي اولين فردي كه در خيابان با وي برخورد مي كنيد،توضيح دهيد.

 

 

Einstein:

Science without religion is lame; religion without science is blind.

 اينشتين:

علم بدون دين،لنگ و دين بدون علم،كور است.

 

 

Newton:

In the absence of any other proof, the thumb alone would convince me of God's existence.

 نيوتن:

در غياب هر برهاني،(مشاهده ي پيچيدگي هاي)انگشت شست به تنهايي،مرا به وجود خداوند متقاعد مي سازد.

 



:: بازدید از این مطلب : 484
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : 000000000000
ت : شنبه 20 خرداد 1391
.

چند تا از توان های ۲ با ۷ شروع می شوند؟



:: بازدید از این مطلب : 562
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : 000000000000
ت : شنبه 20 خرداد 1391
 

حدود 900 سال پیش ،خیام روشی هندسی برای حل معادله ي درجه ي سوم به شكل:() ارائه کرد که در اين جا به آن پرداخته ايم:




:: بازدید از این مطلب : 566
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : 000000000000
ت : شنبه 20 خرداد 1391

سال تحصیلی 90-91هم رو به پایان است.

امیدوارم که در طول این سال توانسته باشیم با مطالبی که در وبلاگ گذاشتیم شما را در پیشبرد اهداف درسیتان یاری کنیم.

شما میتوانید نظر خود را در قسمت نظر سنجی وبلاگ در مورد فعالیت وبلاگ در سال 90-91به ما اعلام دارید

در ضمن ما را از نظرات سازنده ی خود دریغ نکنید.



:: بازدید از این مطلب : 434
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

هرچند درباره عجایب عدد هفت بسیار دیده و شنیده اید اما این مطلب را نیز به داشته هایتان بیفزایید:

جادوی هفت

بسیاری از فرهنگ‌ها و تمدن‌های قدیم و جدید، برای عدد هفت احترامی بیش از سایر اعداد قائلند. ایام هفتگانه هفته در نظر بنی اسرائیل، طبقات آسمان و زمین در نظر مردم قدیم بابل، هفت بار زنده شدن انسان در مذهب برهما، هفت قدم همراهی عروس و داماد در هند، هفت فرشته مقرب زرتشتیان، هفت نر و ماده در تورات، هفت روح پلید و هفت گناه کبیره مسیحیت، طبقات هفتگانه آسمان در اسلام، هفت گاو لاغر و هفت گاو فربه در روایت حضرت یوسف در قرآن، قراء سبع (هفتگانه)، قرارگرفتن هفت قسمت بدن در سجده نماز مسلمانان بر زمین، هفت وادی سلوک در تصوف، هفت انسان نقش شده در بالای درب آرامگاه داریوش هخامنشی، هفت خوان رستم در شاهنامه، پله‌های هفتگانه آرامگاه کورش کبیر در پاسارگاد همگی از همین نمونه‌اند.

در ادبیات فارسی نيز عدد هفت نقش مهمی دارد. هفت پیکر نظامی و هفت اورنگ جامی از کتب معتبر شعر فارسی هستند. در فرهنگ امروزه نیز عدد هفت نشانگر زیادی و بیشی است: هفت قلم آرایش، مجلس هفتمین روز درگذشت، هفت پشت دورتر نیز مثالهایی از این دستند.

رقم اسرارآمیز و مقدس‌گونه هفت، از ترکیب دو عدد سه و چهار ایجاد شده‌است که بنابر حکمت فیثاغورثی و زمانی بسیار دورتر از آن، اعدادی خوش‌یمن شناخته می‌شدند. به عقیده بابلیان، مصریان و تمدن‌های باستانی دیگر، به وجود هفت سیاره مقدس اعتقاد داشتند. در زبان عبری واژه قسم‌خوردن، به طور تحت‌اللفظی به معنای قرارگرفتن تحت نیروی هفت چیز است که برگرفته از هفت میشی است که در پیمان میان ابراهیم نبی و ابی ملک در بیرشیبا بدان اشاره شده‌است.

هرودوت نیز به یک قسم عربی اشاره کرده که در آن هفت سنگ به خون آغشته می‌شوند. آفرینش جهان در هفت روز انجام شد، هفته هفت روز دارد، هفت حسن خداداد، هفت گناه کبیره در مسیحیت، هفت مرحله در زندگی انسان، هفت طبقه بهشت و جهنم و مثال‌های بیشمار دیگری در میان ادیان، ملل و اعصار مختلف از جمله مصادیق حضور جادویی عدد هفت در زندگی و مرگ انسان‌ها هستند.

هفت در ریاضیات

ویژگی‌های عدد هفت:

هفت طبقه بهشت

بر اساس آیات قرآن و مفسران احادیث، بالاترین درجه سعادت معنوی، ورود به طبقه هفتم بهشت است. مسلمانان به وجود هفت طبقه یا مرحله آمرزش و بهشتی شدن اعتقاد دارند. این طبقات هفتگانه همانهایی هستند که محمد در شب معراج خود سوار بر “براق” آنها را طی کرده‌است.

هفت طبقه جهنم

بر اساس آیات و روایات، جهنم ۷ طبقه دارد: سقر، سعیر، لظی، حطمه، جحیم، جهنم و هاویه.

هفت گناه کبیره

هفت گناه کبیره در مسیحیت، گناهانی هستند که در زمان تاریخ بسیار قدیم رهبانیت مسیحی مشخص شده و در قرن ششم میلادی توسط پاپ گرگوری اول یا گرگوری کبیر در یک دسته قرار گرفته‌اند. این گناهان عبارتند از: تکبر، طمعکاری، شهوت –در معنای تمایل بیش از حد یا نامشروع جنسی، حسادت، شکم پرستی که معمولاً مستی نیز در آن منظور می‌شود و تنبلی. هفت گناه کبیره از موضوعات مورد علاقه در وعظ و خطابه‌ها، نمایشنامه‌های اخلاقی و هنر اروپای قرون وسطا بوده‌است.

هفت علم انسانی (علوم سبعه)

طبقه‌بندی آزاد موضوعاتی که از قرن پنجم میلادی به بعد، دربرگیرنده برنامه آموزشی غرب در قرون وسطا بود. به نظر می‌رسد که نام “علوم انسانی” برگرفته از رساله “سیاست” ارسطو باشد که در آن از “شاخه‌هایی از دانش که شایسته انسان آزاد است”، یعنی دانش اولیه‌ای که برای یک شهروند با تحصیلات مناسب لازم است، سخن گفته‌است. این علوم عبارتند از علوم سه گانه: دستور زبان (ادبیات)، علم بیان و دیالکتیک (مباحثه و مکالمه) و علوم چهارگانه که پیشرفته تر بوده و از این قرارند: حساب، هندسه، موسیقی و نجوم.

عجایب هفتگانه طبیعی

کوه اورست در مرز نپال و چین، آبشار ویکتوریا در مرز زامبیا و زیمبابوه، گراند کانیون در آمریکا، ساحل مرجان بزرگ در استرالیا، سپیده دم شمالی در قطب شمال، آتشفشان پاریکوتین در مکزیک و بندر ریو دوژانیرو در برزیل.

هفت هنر

نقاشی، مجسمه سازی، معماری، ادبیات، موسیقی، تئاتر، سینما

هفت مرد فرزانه

نامی که در سنت یونانی به هفت تن از سیاست‌مداران، قانونگذاران و فیلسوفان قرن ۷ و ۶ قبل از میلاد داده شد. این فرزانگان عبارتند از: سولون قانون گذار یونانی، تالس فیلسوف اهل میلتوس، پیتاکوس فرمانده نظامی اهل میتیلن، کلئوبولوس فیلسوف اهل رودس، شیلون اسپارتی از ناظران شاه، بیاس فرزانه‌ترین هفت فرزانه، اهل پری ین و پریاندر حاکم مستبد کورنتی.

هفت دریا

شامل دریاهای قطب شمال و قطب جنوب، اقیانوس آرام شمالی و جنوبی، اقیانوس اطلس شمالی و جنوبی و اقیانوس هند.

هفت حس

بر اساس تعلیمات باستانی، روح انسان یا “بدن مقدس درون” او مرکب از هفت خاصیت است که هر یک تحت تاثیر یکی از سیارات هفتگانه‌اند. آتش موجب زندگی، خاک به وجود آورنده توانایی احساس کردن، آب موجب قدرت بیان، هوا حس چشایی، مه موجد حس بینایی، گلها به وجود آورنده حس شنوایی و باد جنوب به وجود آورنده حس بویایی هستند.

هفتمین پسر از هفتمین پسر

هفت جادویی‌ترین اعداد است و در معرفت قومی، هفتمین فرزند پسر از هفتمین پسر یک خانواده با نیروهای قدرتمند جادویی و شفادهندگی متولد می‌شود. او پیشگو است و می‌تواند طلسم‌های قدرتمندی را اجرا کند و می‌تواند با نهادن دست خود بر بدن افراد رنجور، آنان را شفا دهد.

عجایب هفتگانه قرون وسطی

۱) آمفی تئاتر روم، ۲) کاتاکومبهای (سرداب) اسکندریه، مصر ۳) دیوار بزرگ چین ۴) استون هنج در ویلتشایر انگلستان ۵) برج کج پیزا ۶) برج چینی (از جنس چینی) نانکینگ، چین ۷) مسجد ایا صوفیه در استانبول

هفت آتشکده

۱- آذرمهر ۲- آذرنوش ۳- آذربهرام ۴- آذرآیین ۵- آذرخرداد ۶- آذر برزین ۷- آذر زردهشت

هفت آسمان

هفت طبقه آسمان به اعتقاد بابلیان، هفت فلک، هفت گنبد خضرا، هفت گردون، هفت افلاک، هفت آسیا

هفت اعضا

۱- سر ۲- سینه ۳- شکم ۴و۵- دو دست ۶و۷- دو پا

هفت الوان

هفت رنگ اصلی/ طعام نازل شده از آسمان به جهت عیسی شامل: ۱- نان ۲- نمک ۳- ماهی ۴- سرکه ۵- عسل ۶- روغن ۷- تره، کنایه از طعامهای مختلف

هفت امامی (شیعه)

اسماعیلیه/باطنیه: فرقه‌ای از شیعه امامیه که برادرزاده موسی کاظم، امام هفتم شیعیان یعنی محمدبن اسماعیل را آخرین امام می‌دانستند. ظهور این فرقه نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل فرزند جعفر صادق با برادرش موسی بوده‌است. اسماعیلیان معتقدند که پس از درگذشت جعفرصادق (امام ششم شیعیان) چون پسرش اسماعیل پیش از پدر در گذشته بود، امامت به محمدبن اسماعیل منتقل شد.

هفت گاو لاغر که هفت گاو فربه را خوردند

فرعون خوابی دید که اینک بر کنار نهر ایستاده است که ناگاه از نهر هفت گاو خوب‌صورت و فربه‌گوشت برآمده بر مرغزار می‌چریدند و اینک هفت گاو دیگر بدصورت و لاغرگوشت در عقب آن‌ها از نهر برآمده به پهلوی آن گاوان اول به کنار نهر ایستادند و این گاوان زشت‌صورت و لاغرگوشت آن هفت گاو خوب‌صورت و فربه را فروبردند و فرعون بیدار شد.

هفت سنبلهٔ لاغر و هفت سنبلهٔ پُر

و باز (فرعون) بخسبید و دیگرباره خوابی دید که اینک هفت سنبلهٔ پُر و نیکو بر یک ساق برمی‌آید و اینک هفت سنبلهٔ لاغر از باد شرقی پژمرده بعد از آنها می‌روید و سنبلهای لاغر آن هفت سنبلهٔ فربه و پُر را فروبردند و فرعون بیدار شده دید اینک خوابی است.

هفت سال قحطی در مصر

یوسف به فرعون گفت: همانا هفت سالِ فراوانی بسیار در تمامی زمین مصر می‌آید و بعد از آن هفت سالِ قحط پدید می‌آید و تمامی فراوانی در زمین مصر فراموش می‌شود و قحط زمین را تباه خواهد ساخت.

هفت امشاسپندان

۱- اهورامزدا ۲- بهمن ۳- اردیبهشت ۴- شهریور ۵- اسپندارمذ ۶- خرداد ۷- مرداد

هفت بازی نرد

۱- فرد ۲- زیاد ۳- خانه ۴- ستاره ۵- هزاران ۶- منصوبه ۷- طویل

هفت باطن

۱- مغز ۲- قلب ۳- جگر ۴و۵- دو ریه ۶و۷- دو کلیه

هفت پرده چشم

۱- ملتحمه ۲- قرنیه ۳- عنبیه ۴- عنکبوتیه ۵- شبکیه ۶- مشیمیه ۷- صلبیه

هفت تنان

هفت تن از نیکان که در هر عصر و زمان در بخشی از گیتی به عنوان مظهر صفات و کمال الهی جلوه می کنند. از آن جمله اصحاب کهف: پناه‌برندگان به غار در عهد دقیانوس که ۷ تن از معتقدان به خدای واحد بودند؛ به نامهای ۱- یملیخا ۲- مکسلمینا ۳- کشفوطط ۴- تبینوس ۵- کشافطیوس ۶- ازرفطیونس ۷- یوانس بوس؛ به همراه سگی به نام قطمیر.

هفت دستگاه موسیقی

۱- شور ۲- همایون ۳- ماهور ۴- چهارگاه ۵- نوا ۶- راست پنجگاه ۷- سه‌گاه

هفت راوی قرآن کریم

۱- نافع بن عبدالرحمن ۲- عبدالرحمن بن کثیر ۳- ابوعمروبن العلاء ۴- عبدالله بن عامر ۵- عاصم بن ابی النجود ۶- حمزه بن حبیب ۷- کسائی علی بن حمزه

هفت سبع

قرآن کریم به هفت بخش تقسیم شده‌است.

قاریان هفتگانه قرآن

قاریان هفتگانه یا قراء سبعه، ۷ تن از روخوانان سرشناس قرآن، کتاب مقدس اسلام بودند که در نیمه سدهٔ دوم هجری قمری می‌زیستند.

هفت سنگ

بازی‌ای که هفت عدد سنگ از ملزومات آن است.

هفت سین

شش چیز از سفره هفت‌سین که حرف آغازین آنها سین است؛ به اضافه خود سفره یا هفت چیز در این سفره که نام آنها با حرف سین شروع می‌شود؛ از قبیل سیب، سنجد، سماق، سرکه، سبزه، سیر و سمنو

هفت فلز

طلا، نقره، آهن،

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

1-    دایره ای به شعاع 20 سانتیمتر را با رسم دوقطر عمودبرهم به چهارقسمت مساوی تقسیم کرده ایم و با هرقسمت یک مخروط ساخته ایم، شعاع قاعده مخروط چند سانتیمتر است؟

 

2-    مستطیلی ABCD از 5 مربع مساوی تشکیل شده است وcm 30=AD اندازه EF را حساب کنید.

 

3-    درشکل مقابل نسبت  برابر است با ؟

 

4-    یک n ضلعی منتظم 9 محور تقارن دارد.تعداد قطرهای آن چندبرابر ضلع های آن است؟

 

5-   رقم یکان مجموع دوعدد۱۳۷۸۲۰۰۴  و۱۹۹۶۱۳۸۲ چه رقمی است؟

 



:: بازدید از این مطلب : 453
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

1x 8 + 1 = 9
 12x 8 + 2 = 98
 123x 8 + 3 = 987
 1234x 8 + 4 = 9876
 12345x 8 + 5 = 987 65
 123456x 8 + 6 = 987654
 1234567x 8 + 7 = 9876543
 12345678x 8 + 8 = 98765432
 123456789x 8 + 9 = 987654321
********************************
 1x 9 + 2 = 11
12x 9 + 3 = 111
 123x 9 + 4 = 1111
 1234x 9 + 5 = 11111
 12345x 9 + 6 = 111111
 123456x 9 + 7 = 1111111
 1234567x 9 + 8 = 11111111
12345678x 9 + 9 = 111111111
 123456789x 9 +10= 1111111111


********************************
 9x 9 + 7 = 88
 98x 9 + 6 = 888
 987x 9 + 5 = 8888
9876x 9 + 4 = 88888
 98765x 9 + 3 = 888888
 987654x 9 + 2 = 8888888
 9876543x 9 + 1 = 88888888
 98765432x 9 + 0 = 888888888
*********************************
 1x 1 = 1
 11x 11 = 121
 111x 111 = 12321
 1111x 1111 = 1234321
 11111x 11111 = 123454321
 111111x 111111 = 12345654321
 1111111x 1111111 = 1234567654321
11111111x 11111111 = 123456787654321
 111111111x 111111111 = 12345678987654321
******************************************

خداوند جهان را به زبان اعداد خلق کرده است ...



:: بازدید از این مطلب : 419
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

عدد 142857خیلی جالب است.

..باور ندارید،به اعمال زیر دقت کنید.

142857در2ضرب شودحاصل 285714خواهد بود.حاصل را با خودعددمقایسه کنید،چه تغییری کرده است؟14از سمت چپ به راست رفته است.

142857در 3 ضرب شود عدد428571حاصل میشود،رقم 1به سمت راست رفته است.

142857ضرب در4مساوی 571428می باشد،که57از راست به چپ آورده شده است.

142857را در 5ضرب کنید جواب عدد714285خواهد بود،که 7سمت چپ عدد آمده است.

142857ضرب در6=857142که عدد142از چپ به راست منتقل شده

 

حالا 142857را در 7 ضرب میکنیم،جواب جالب است ،999999

برای بخاطر داشتن این عدد کافی است ،عدد یک را بر عدد 7تقسیم کنید وتا 6رقم به اعشار روید.

 

این عدد دوره گردش کسر متناوب یک هفتم میباشد.

چون که ارقام درضربها دوری جا بجا می شوند،آنها را اعداد حلقوی نامیده اند.



:: بازدید از این مطلب : 444
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

یک عدد ۶ رقمی دلخواه در نظر بگیرید و با رسم خطی عمودی بین صدگان و هزارگان آن ، آن را به دو عدد ۳ رقمی تقسیم کنید.اکنون جای این دو عدد ۳ رقمی را عوض کنید تا عدد ۶ رقمی دیگری به دست آید،سپس اختلاف دو عدد 6 رقمی و اختلاف دو عدد ۳ رقمی را به دست آورده و این اختلاف ها را بر هم تقسیم کنید. نکته ی جالبی که پس از انجام این کار ها نتیجه می شود، این است که خارج قسمت این تقسیم همواره ۹۹۹ است. به مثال زیر توجه کنید:
عدد ۶ رقمی ۱۲۳۴۵۶ را در نظر می گیریم . حال جای سه رقم سمت چپ این عدد را با سه رقم سمت راست عوض می کنیم ،عدد ۶ رقمی ۴۵۶۱۲۳ به دست می آید.
123/456=====>>456/123
این دو عدد از دو عدد ۳رقمی ۱۲۳ و ۴۵۶ ساخته شده اند .
حال اختلاف دو عدد ۶ رقمی را به دست می آوریم: 123456-456123=332667
اختلاف دو عدد ۳رقمی را هم حساب می کنیم: 123-456=333
سپس اولی را بر دومی تقسیم می کنیم . در این صورت خواهیم داشت:332667/333=999



:: بازدید از این مطلب : 450
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

۱- اول عدد تعداد روز های هفته که به محل کار ( یا محل تحصیل ) می روید را روی یک تکه کاغذ بنویسید. ( اگر در برخی روزها دو بار به محل کار می روید می توانید آن روز را 2 روز حساب کنید ولی به هر حال عدد انتخابی نباید بزرگتر از 10 باشد ).
2- حالا آن عدد را در 2 ضرب کنید.
3- عدد بدست آمده را با 5 جمع کنید.
4- حاصل را در 50 ( پنجاه ) ضرب نمایید.
5- اگر سالروز تولدتان در سال جاری گذشته است عدد بدست آمده را با 1753 جمع نمایید و اگر هنوز تا سالروز تولدتان زمان باقی مانده است عدد بدست آمده را با 1752 جمع نمایید.
6-حالا چهار رقم سال تولدتان ( به تاریخ میلادی ) را از عدد بدست آمده کسر نمایید.

اکنون شما باید یک عدد 3 رقمی داشته باشید که رقم سمت چپ آن تعداد روز های حضور شما در محل کار می باشد و دو رقم سمت راست سن شما را نشان می دهد .



:: بازدید از این مطلب : 519
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

رومی ها ضرب مختص به خودشان را داشتند. احتمالا این روش با کمک آزمون و خطا کشف شده بود. بهرحال این روش...


 

رومی ها ضرب مختص به خودشان را داشتند. احتمالا این روش با کمک آزمون و خطا کشف شده بود. بهرحال این روش همواره کار می کرد هرچند که رومی ها دلیلش را نمی دانستند. داستان روش رومی ها برای ضرب اعداد را در ادامه خواهید دید و آموخت.

 

رومی ها با نوشتن اعداد در کنار هم کارشان را آغاز می کردند. البته آنها از اعداد رومی استفاده می کردند اما برای اینکه روش شان قابل فهم تر باشد، اعداد را به صورت دهدهی خواهم نوشت. مثلا دو رقم زیر را در نظر بگیرید:

۲۳ * ۱۷۷

پس از نوشتن اعداد، اولین عدد (۱۷۷) را نصف کرده و دومین عدد (۲۳) را دو برابر می کردند و اعداد جدید را زیر هر یک می نوشتند. ضمن اینکه از باقی مانده ی اعداد نصف شده صرف نظر می کردند. ببینید:

 

۲۳      ——-     ۱۷۷

۴۶      ——-     ۸۸

۹۲      ——-     ۴۴

۱۸۴    ——-     ۲۲

۳۶۸    ——-     ۱۱

۷۳۶    ——-     ۵

۱۴۷۲  ——-     ۲

۲۹۴۴  ——-     ۱

 

حالا در قسمت هیجان انگیز ماجرا، به اعداد ستون دوم (۲۳) دقت می کردند و تمام اعدادی که مترادفشان در ستون اول زوج بود را خط میزدند. مثلا، ما در مثال بالا بایستی

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.


اگر عدد مذکور را در دو ضرب کنیم، حاصل: 285714 می شود. (همون عدد اصلیست و فقط عدد 14 جابجا شده و به آخر حاصل رفته)
اگر این عدد را در سه ضرب کنیم حاصل

142857
اگر عدد مذکور را در دو ضرب کنیم، حاصل: 285714 می شود. (همون عدد اصلیست و فقط عدد 14 جابجا شده و به آخر حاصل رفته)
اگر این عدد را در سه ضرب کنیم حاصل: 428571 می شود. (همون عدد حاصل قبله و فقط عدد 4 جابجا شده و به اول حاصل رفته)
اگر این عدد را در چهار ضرب کنیم حاصل: 571428 می شود. (همون عدد حاصل قبله و فقط عدد 57 جابجا شده و به اول حاصل رفته)
اگر این عدد را در پنج ضرب کنیم حاصل: 714285 می شود. (همون عدد حاصل قبله و فقط عدد 5 جابجا شده و به آخر حاصل رفته)
اگر این عدد را در شش ضرب کنیم حاصل: 857142 می شود. (همون عدد حاصل قبله و فقط عدد 85 جابجا شده و به اول حاصل رفته)
اگر این عدد را در هفت ضرب کنیم حاصل: 999999 می شود

این عدد به تازگی کشف نشده بلکه هزاران ساله که به عنوان یه عدد جالب مورد توجه بوده.
142857 در واقع دوره گردش عدد 1/7 هست و خاصیت های جالب دیگه ای هم داره.
همونطور که می بینید، مضارب این عدد همه یا 142857 (با گردش حلقوی) و یا 999999 هستند.
جالب اینجاست که برای اعداد بزرگتر هم این روند به صورت دیگه ای ادامه داره.

مثلا 8*142857 می شه 1.142.856، حالا اگه رقم اول رو با 6 رقم بعد جمع کنید حاصل می شه: 142.857
و مثلا 42*142857 می شه 5.999.994، حالا اگه رقم اول رو با 6 رقم بعد جمع کنید حاصل می شه: 999.999
و 142857*142857 می شه 20.408.122.499، حالا اگه 5 رقم اول رو 6 رقم بعد جمع کنید حاصل می شه: 142.857



:: بازدید از این مطلب : 457
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

واژه انگلیسی Geometry ( هندسه ) از زبان یونانی ریشه گرفته است. این کلمه از دو کلمه «جئو»ٍ به معنای زمین و «متری» به معنای اندازه گیری تشکیل شده است.بنابراین هندسه اندازه گیری زمین است. مصریان اولیه نخستین کسانی بودند که اصول هندسه را کشف کردند. هر سال رودخانة نیل طغیان نموده و نواحی اطراف رودخانه راسیل فرا می‌گرفت.
این عمل تمام علایم مرزی میان تقسیمات مختلف را از بین می‌برد و لازم می‌شد دوباره هر کس زمین خود را اندازه‌گیری و مرزبندی نماید. آنها روشی از علامت‌گذاری زمین‌ها با کمک پایه‌ها و طناب‌ها اختراع کردند. آنها پایه‌‌ای را در نقطه‌ای مناسب در زمین فرو می‌کردند، پایه دیگری در جایی دیگر نصب می‌شد و دو پایه توسط طنابی که مرز را مشخص می‌ساخت به یکدیگر متصل می‌‌شدند.با دو پایه دیگر زمین محصور شده ، محلی برای کشت یا ساختمان سازی‌ می‌گشت.
با برآمدن یونانیان اطلاعات ریاضی قدم به مرحله ای علمی گذاشت.در آغاز تمام اصول هندسی ابتدایی بود. اما در سال 600 قبل از میلاد مسیح ، یک آموزگار یونانی به نام تالس، اصول هندسی را از لحاظ علمی ثابت کرد.
تالس‌ دلایل ثبوت برخی از فرضیه‌ها را کشف کرد و آغازگر هندسة تشریحی بود. اما دانشمندی به نام اقلیدس که در اسکندریه زندگی‌ می‌کرد ، هندسه را به صورت یک علم بیان نمود.
وی حدود سال 300 قبل از میلاد مسیح ، تمام نتایج هندسی را که تا به حال شناخته بود ، گرد آورد و آنها را به طور منظم ، در یک مجموعة 13 جلدی قرار داد. این کتابها که اصول هندسه نام داشتند ، به مدت 2 هزار سال در سراسر دنیا برای مطالعه هندسه به کار می رفتند.
براساس این قوانین ، هندسه اقلیدسی تکامل یافت. هر چه زمان می گذشت ، شاخه های دیگری از هندسه توسط ریاضیدانان مختلف ، توسعه می یافت.
امروزه در بررسی علم هندسه انواع مختلف این علم را نظیر هندسة تحلیلی و مثلثات، هندسه غیر اقلیدسی و هندسه فضایی مطالعه می کنیم.
خدمت بزرگی که یونانیان در پیشرفت ریاضیات انجام دادند این بود که آنان احکام ریاضی را به جای تجربه بر استدلال منطقی استوار کردند.قبل از اقلیدس، فیثاغورث( 572-500 ق.م ) و زنون ( 490 ق.م. ) نیز به پیشرفت علم ریاضی خدمت بسیار کرده بودند.
در قرن دوم قبل از میلاد ریاضیدانی به نام هیپارک، مثلثات را اختراع کرد. وی نخستین کسی بود که تقسیم بندی معمولی بابلی ها را برای پیرامون دایره پذیرفت.به این معنی که دایره را به 360 درجه و درجه را به 60 دقیقه و دقیقه را به 60 قسمت برابر تقسیم نمود و جدولی براساس شعاع دایره به دست آورد که وترهای بعضی قوس‌ها را به دست می داد و این قدیمی ترین جدول مثلثاتی است که تاکنون شناخته شده است.
بعد از آن دانشمندان هندی موجب پیشرفت علم ریاضی شدند. در قرن پنجم میلادی آپاستامبا، در قرن ششم ، آریاب هاتا ، در قرن هفتم ،براهماگوپتا و در قرن نهم ،بهاسکارا در پیشرفت علم ریاضی بسیار مؤثر بودند.



:: بازدید از این مطلب : 477
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.


غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم نیشابوری موسوم به خیام از بزرگترین و مشهورترین شعرای تاریخ ایران بعد از اسلام است که معروفیت وی مرزها را در نوردیده و در سرتاسر گیتی به عنوان شاعری خردگرا شناخته شده است. حکیم عمر خیام اگرچه بیشتر به عنوان شاعری رباعی سرا شهره گشته است ولی وی درواقع فیلسوف و ریاضیدانی بزرگ بود که در طول عمر دراز خویش کشفیات مهمی در ریاضیات و نجوم انجام داد. زندگی حکیم همچون عقاید و اندیشههای ژرف و پوینده او در هالهای از ابهام فرو رفته است و افسانههایی که به این دانشمند بزرگ نسبت دادهاند حقایق و زندگی او را تا حدودی با داستانهایی غیر واقعی درآمیخته است. تاریخ زندگی حکیم معلوم نیست ولی بنابر شواهد امر خیام در سال 439 ه.ق در نیشابور، شهری که به آن عشق میورزید و بخش مهمی از ایام عمرش را در آن گذارند، به دنیا آمده است. دوران کودکی و نوجوانی حکیم نیز کاملا مشخص نیست ولی بطور قطع وی مطالعاتخود در زمینه علوم معمول آن روز را در نیشابور سپری کرده و به سبب نبوغ ذاتی و ذهن خلاق و استعداد والای خویش به دستاوردهای شگرفی نایل آمده است.

 

 نقل شده است که خیام در کودکی با خواجه نظام الملک طوسی و حسن صباح مؤسس فرقه اسماعیلیه همدرس بود و آن سه عهد کردند هر یک در بزرگی به منصب و مقامی دست یافت دو یار دبستانی دیگر را نیز بالا کشد... این روایت براساس تحقیقات دانشمندان و مقایسه تاریخی زندگی این سه شخصیت برجسته قاطعانه رد شده است حکیم عمر خیام ظاهرا پس از کسب علوم و معارف عصر خویش رهسپار سمرقند گشت و در این شهر مورد توجه امیر قرخانیان شمسالملک نصربن ابراهیم قرار گرفت و رساله معروف خود درباره جبر را نیز در همین زمان به رشته تحریر در آورد خیام سپس عازم اصفهانشد و به خدمت ملکشاه سلجوقی درآمد و به اصلاح تقویم ایرانی و بنای رصدخانهای در اصفهان همت گماشت.سلطان ملکشاه در دوره سلطنت خویش حکیم جوان را سخت گرامی داشت و امکانات فراوانی برای فعالیتهای علمی در اختیار خیام گذاشت. پس از روی کار آمدن سلطان سنجر سلجوقی حکیم عمر خیام که در زمره ندمای خاص سلطان ملکشاه بود به خدمت وی درآمد و حتی سلطان را که دچار آبله سختی شده بود مورد معالجه و درمان قرارداد ولی سنجر هیچگاه نظر مساعدی نسبت به خیام نداشت. از این روی وی مدتیکوتاه پس از بر تخت نشستن سلطان سنجر به زادگاه خویش نیشابور بازگشت و باقیمانده عمرش رادر این شهر به انزوا و گوشه نشینی گذارند.حوادث اواخر عمر خیام ناقص و ناکافی است و مهمترین روایتی که در مورد زندگی وی در دست است حکایتی است که نظامی عروضی از این دانشمند بزرگ آورده است: (در زمستان سال 506 ه. ق به شهر مرو سلطان کس فرستاد به خواجه بزرگ صدرالدین (ابوجعفر) محمد بن المظفر (رحمها...) که خواجه امام عمر را بگوی تا اختیاری کند که به شکار رویم که اندر آن چند روز برف و باران نیاید و خواجه امام عمر در صحبت خواجه بود و در سرای او فرود آمدی. خواجه کس فرستاد و او را بخواند و ماجرا با وی بگفت و برفت و دو روز در آن کرد و اختیاری نیکو کرد، و خود برفت و با اختیار سلطان را برنشاند. و چون سلطان برنشست و یک بانگ زمین برفت ابر درهم کشید و باد برخاست و برف و دمه در ایستاد. خندهها کردند. سلطان خواست که باز گردد، خواجه امام(عمر) گفت پادشاه دل فارغ دارد که همین ساعت ابر باز شود و در این پنج روز هیچ نم نباشد. سلطان براند ابر باز شد و در آن پنج روز هیچ نم نبود و کس ابر ندید.) این پیش گویی ظاهرا در شصت وهفتمین سال از زندگی خیام صورت گرفته است. در فاصله شانزده سال آخر عمر حکیم کمتر اطلاعی از زندگی وی در دست است. خیام ظاهرا کماکان به مطالعه وتدریس مشغول بوده و بویژه کتابهای فلسفی ابوعلی سینا را، که او را استاد خود میدانسته است، عمیقا مطالعه و بررسی میکرده است. تنها روایت موثقی که در طی این مدت در دست است از نظامی عروضی است که پیشگویی معروف حکیم خیام را در مورد منزلگاه ابدیاش نقل کرده است.(5) حکیم عمر خیام فقیه، فیلسوف، ریاضیدان و منجمی بزرگ بود. وی بیشتر عمر خود را در تدریس ریاضیات وفلسفه گذراند و اکثر آثار ابوعلی سینا را مطالعه نمود و یکی از خطبههایمعروف ابن سینا در باب یگانگی خداوند متعال را نیز از عربی به فارسی برگرداند. وی اگرچه در حال حاضر بیشتر به سبب رباعیات شیرینش معروف گشته است ولی چندان شعر و شاعری را جدی نمیگرفت و شاید تا حدودی نیز شأن خود را بالاتر از پرداختن به سرایش شعر میدانسته است. مورخان با وجود اینکه استعداد و نبوغ حکیم را در علوم مختلف اعم از عقلی و نقلی و ریاضی ونجوم ستودهاند ولی وی را در تعلیم و انتشار دانش ژرفی که در سینه خود داشته بخیل دانستهاند و از قرار معلوم حکیم چندان توجهی به تربیت شاگردان برجسته و نگارش کتابهای علمی نداشته است. البته بسیاری از دانشمندان فعلی با بررسی شخصیت و آثار و افکار این فیلسوف بزرگ شرایط سیاسی و اجتماعی دوره سلجوقیان و مخالفت علمای سنی مذهب و قشری متعصب با افکار فلسفی را دلیل عمده عدم رغبت حکیم خیام به نگارش اندیشههای عمیق درونی او دانستهاند. افکار و اندیشههای خیام بویژه در علم ریاضی در دو مبحث مجزا تحت عنوان ((نظریات ریاضی حکیم خیام (جبر، هندسه)، و نظریات حکیم عمر خیام و غیاث الدین کاشانی، در علم حساب و محاسبات عددی)) مورد بحث قرار گرفته است، از این جهت بررسی دانش والای وی در علم پیچیده ریاضی در این بخش ضرورت چندانی ندارد. بزرگترین فعالیت نجومی حکیم عمر خیام محاسبه و تعیین جدول موسوم به تقویم جلالی بود که در سال 476 ه.ق به دستور سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی مأمور انجام آن گشت و به همراهی گروهی از دانشمندان مطالعاتی درخصوص تأسیس رصدخانهای بزرگ انجام داد. وی سپس حاصل مطالعات خود و سایر دانشمندان را به خدمت شاه بدین گونه ارائه نمود که به علت اینکه در حرکات کواکب به مرور ایام تفاوتهای فاحش پدید میآید هر سی سال یک بار باید رصدی انجام گیرد و این امر به جهت سپری شدن عمر وی و دیگر اعضاء این هیئت مطالعاتی امکان پذیر نیست. از این روی به پیشنهاد خیام قرار بر آن شد که تاریخی وضع گردد که اول سال آن در هنگام اعتدال ربیعی یعنی در هنگامی که آفتاب به اول برج بره وارد نشود قرار گیرد و کبیسههای لازم به گونهای وضع شوند تا اول سال همواره در یک موقع باشد و به مرور زمان تغییر نیابد و نام ملکشاه نیز که بر این تاریخ قرار میگیرد ابدی شودحکیم در فلسفه اسلامی و فلسفه یونانی نیز تبحر خاصی داشت و اصول پیچیده فلسفه یونانیو افکار وعقاید علماء بزرگ یونان را با زبانی ساده به شاگردان خود میآموخت. خیام در فلسفه دارای بینش ژرفی بود و معتقدات دینی خود را نیز با همین بینش مورد بررسی قرار میداد. در اشعار خیام که سالها پس از مرگ او منتشر شدافکار فلسفی او که تصویری روشن و شفاف از پویندهای شک اندیش، آگاهی ناخرسند از محدودیتهای روش علمی،عالمی که به عبث در جستجوی یافتن تبیین عقلی تناقضات زندگی و مرگ و آفرینش و انهدام و ترکیب و گسیختگی و وجود و عدم میباشد به خوبی جلوهگر است. بعضی از دانشمندان معتقدند برخی از عقاید فلسفی خیام همچون شک درباره وجود خدا و جهان دیگر و بقای روح و قیامت ذهن این فیلسوف را از یقین مذهبی باز میداشت و لذا دردوره حیات خویش مورد تنفر و حتی تکفیر فقها و علماء بود.(8) علاوه بر علماء قشری و متعصب، عرفا و صوفیان زمان خیام نیز علیرغم برخی تشابهات فکری تمایل چندانی به او نداشتند. بعدها پس از مرگ خیام و انتشار برخی رباعیات منسوب به او شک و بدبینی صوفیان و عرفای مشهوری همچون نجمالدین دابه (فوت در سال 654ه.ق)(9) و فرید الدین عطار نیشابوری (537 ـ617 ه ق) نیز علیه خیام برانگیخته شد(10) و آنان وی را دانشمندی دانستند که در تمام زندگیش عقل را بر کشف و شهود ترجیح میداد. با وجود اینکه شهرت فعلی خیام بیشتر به سبب اشعار زیبا و عرفانی او بویژه رباعیات منسوب به وی است ولی ظاهرا حکیم وقت بسیار کمی از زندگی پر برکت خویش را صرف سرایش شعر و شاعری نمود و همانگونه که اشاره شد شاید سرودن شعر را دون مقام والای علمی خویش میدانست. اشعاری که از وی برجای مانده است بیشتر در قالب رباعی و بصورت دو بیتیهایی ساده و کوتاه است که بدور از هرگونه فضل فروشی و تلاش برای لفاظی،عمیقترین اندیشهها و معانی فلسفی متفکری بزرگ و وارسته را در مقابل اسرار عظیم آفرینش به تصویر کشیده است. مضمون عمده اشعار منسوب به خیام همچون عقاید فلسفی وی توجه به مرگ و فنا، شک و حیرت، افسوس از گذر عمر و... است. اشعار فعلی منسوب به خیام بیش از هزار رباعی را در بر میگیرد ولی اکثر محققان تنها 100 رباعی را از آن شاعر دانسته و سایر اشعار را اگرچه تفاوت چندانی با رباعیات واقعی خیام ندارند سروده برخی از شاعران وعارفان زمان وی و اندکی پس از مرگ خیام دانستهاند که بدلیل گستاخی و زیادهروی در ابراز عقاید فلسفی خود این رباعیات را به حکیم خفته در خاک نسبت داده و خود را از مجازاتهای سخت احتمالی که ممکن بود دامن گیرشان شود رهانیدهاند.    

ادامه در ادامه مطلب...

غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم نیشابوری موسوم به خیام از بزرگترین و مشهورترین شعرای تاریخ ایران بعد از اسلام است که معروفیت وی مرزها را در نوردیده و در سرتاسر گیتی به عنوان شاعری خردگرا شناخته شده است. حکیم عمر خیام اگرچه بیشتر به عنوان شاعری رباعی سرا شهره گشته است ولی وی در واقع فیلسوف و ریاضیدانی بزرگ بود که در طول عمر دراز خویش کشفیات مهمی در ریاضیات و نجوم انجام داد. زندگی حکیم همچون عقاید و اندیشههای ژرف و پوینده او در هالهای از ابهام فرو رفته است و افسانههایی که به این دانشمند بزرگ نسبت دادهاند حقایق و زندگی او را تا حدودی با داستانهایی غیر واقعی درآمیخته است. تاریخ زندگی حکیم معلوم نیست ولی بنابر شواهد امر خیام در سال 439 ه.ق در نیشابور، شهری که به آن عشق میورزید و بخش مهمی از ایام عمرش را در آن گذارند، به دنیا آمده است. دوران کودکی و نوجوانی حکیم نیز کاملا مشخص نیست ولی بطور قطع وی مطالعاتخود در زمینه علوم معمول آن روز را در نیشابور سپری کرده و به سبب نبوغ ذاتی و ذهن خلاق و استعداد والای خویش به دستاوردهای شگرفی نایل آمده است.

نقل شده است که خیام در کودکی با خواجه نظام الملک طوسی و حسن صباح مؤسس فرقه اسماعیلیه همدرس بود و آن سه عهد کردند هر یک در بزرگی به منصب و مقامی دست یافت دو یار دبستانی دیگر را نیز بالا کشد... این روایت براساس تحقیقات دانشمندان و مقایسه تاریخی زندگی این سه شخصیت برجسته قاطعانه رد شده است حکیم عمر خیام ظاهرا پس از کسب علوم و معارف عصر خویش رهسپار سمرقند گشت و در این شهر مورد توجه امیر قرخانیان شمسالملک نصربن ابراهیم قرار گرفت و رساله معروف خود درباره جبر را نیز در همین زمان به رشته تحریر در آورد خیام سپس عازم اصفهانشد و به خدمت ملکشاه سلجوقی درآمد و به اصلاح تقویم ایرانی و بنای رصدخانهای در اصفهان همت گماشت.سلطان ملکشاه در دوره سلطنت خویش حکیم جوان را سخت گرامی داشت و امکانات فراوانی برای فعالیتهای علمی در اختیار خیام گذاشت. پس از روی کار آمدن سلطان سنجر سلجوقی حکیم عمر خیام که در زمره ندمای خاص سلطان ملکشاه بود به خدمت وی درآمد و حتی سلطان را که دچار آبله سختی شده بود مورد معالجه و درمان قرارداد ولی سنجر هیچگاه نظر مساعدی نسبت به خیام نداشت. از این روی وی مدتیکوتاه پس از بر تخت نشستن سلطان سنجر به زادگاه خویش نیشابور بازگشت و باقیمانده عمرش رادر این شهر به انزوا و گوشه نشینی گذارند.حوادث اواخر عمر خیام ناقص و ناکافی است و مهمترین روایتی که در مورد زندگی وی در دست است حکایتی است که نظامی عروضی از این دانشمند بزرگ آورده است: (در زمستان سال 506 ه. ق به شهر مرو سلطان کس فرستاد به خواجه بزرگ صدرالدین (ابوجعفر) محمد بن المظفر (رحمها...) که خواجه امام عمر را بگوی تا اختیاری کند که به شکار رویم که اندر آن چند روز برف و باران نیاید و خواجه امام عمر در صحبت خواجه بود و در سرای او فرود آمدی. خواجه کس فرستاد و او را بخواند و ماجرا با وی بگفت و برفت و دو روز در آن کرد و اختیاری نیکو کرد، و خود برفت و با اختیار سلطان را برنشاند. و چون سلطان برنشست و یک بانگ زمین برفت ابر درهم کشید و باد برخاست و برف و دمه در ایستاد. خندهها کردند. سلطان خواست که باز گردد، خواجه امام(عمر) گفت پادشاه دل فارغ دارد که همین ساعت ابر باز شود و در این پنج روز هیچ نم نباشد. سلطان براند ابر باز شد و در آن پنج روز هیچ نم نبود و کس ابر ندید.) این پیش گویی ظاهرا در شصت وهفتمین سال از زندگی خیام صورت گرفته است. در فاصله شانزده سال آخر عمر حکیم کمتر اطلاعی از زندگی وی در دست است. خیام ظاهرا کماکان به مطالعه وتدریس مشغول بوده و بویژه کتابهای فلسفی ابوعلی سینا را، که او را استاد خود میدانسته است، عمیقا مطالعه و بررسی میکرده است. تنها روایت موثقی که در طی این مدت در دست است از نظامی عروضی است که پیشگویی معروف حکیم خیام را در مورد منزلگاه ابدیاش نقل کرده است.(5) حکیم عمر خیام فقیه، فیلسوف، ریاضیدان و منجمی بزرگ بود. وی بیشتر عمر خود را در تدریس ریاضیات وفلسفه گذراند و اکثر آثار ابوعلی سینا را مطالعه نمود و یکی از خطبههایمعروف ابن سینا در باب یگانگی خداوند متعال را نیز از عربی به فارسی برگرداند. وی اگرچه در حال حاضر بیشتر به سبب رباعیات شیرینش معروف گشته است ولی چندان شعر و شاعری را جدی نمیگرفت و شاید تا حدودی نیز شأن خود را بالاتر از پرداختن به سرایش شعر میدانسته است. مورخان با وجود اینکه استعداد و نبوغ حکیم را در علوم مختلف اعم از عقلی و نقلی و ریاضی ونجوم ستودهاند ولی وی را در تعلیم و انتشار دانش ژرفی که در سینه خود داشته بخیل دانستهاند و از قرار معلوم حکیم چندان توجهی به تربیت شاگردان برجسته و نگارش کتابهای علمی نداشته است. البته بسیاری از دانشمندان فعلی با بررسی شخصیت و آثار و افکار این فیلسوف بزرگ شرایط سیاسی و اجتماعی دوره سلجوقیان و مخالفت علمای سنی مذهب و قشری متعصب با افکار فلسفی را دلیل عمده عدم رغبت حکیم خیام به نگارش اندیشههای عمیق درونی او دانستهاند. افکار و اندیشههای خیام بویژه در علم ریاضی در دو مبحث مجزا تحت عنوان ((نظریات ریاضی حکیم خیام (جبر، هندسه)، و نظریات حکیم عمر خیام و غیاث الدین کاشانی، در علم حساب و محاسبات عددی)) مورد بحث قرار گرفته است، از این جهت بررسی دانش والای وی در علم پیچیده ریاضی در این بخش ضرورت چندانی ندارد. بزرگترین فعالیت نجومی حکیم عمر خیام محاسبه و تعیین جدول موسوم به تقویم جلالی بود که در سال 476 ه.ق به دستور سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی مأمور انجام آن گشت و به همراهی گروهی از دانشمندان مطالعاتی درخصوص تأسیس رصدخانهای بزرگ انجام داد. وی سپس حاصل مطالعات خود و سایر دانشمندان را به خدمت شاه بدین گونه ارائه نمود که به علت اینکه در حرکات کواکب به مرور ایام تفاوتهای فاحش پدید میآید هر سی سال یک بار باید رصدی انجام گیرد و این امر به جهت سپری شدن عمر وی و دیگر اعضاء این هیئت مطالعاتی امکان پذیر نیست. از این روی به پیشنهاد خیام قرار بر آن شد که تاریخی وضع گردد که اول سال آن در هنگام اعتدال ربیعی یعنی در هنگامی که آفتاب به اول برج بره وارد نشود قرار گیرد و کبیسههای لازم به گونهای وضع شوند تا اول سال همواره در یک موقع باشد و به مرور زمان تغییر نیابد و نام ملکشاه نیز که بر این تاریخ قرار میگیرد ابدی شودحکیم در فلسفه اسلامی و فلسفه یونانی نیز تبحر خاصی داشت و اصول پیچیده فلسفه یونانیو افکار وعقاید علماء بزرگ یونان را با زبانی ساده به شاگردان خود میآموخت. خیام در فلسفه دارای بینش ژرفی بود و معتقدات دینی خود را نیز با همین بینش مورد بررسی قرار میداد. در اشعار خیام که سالها پس از مرگ او منتشر شدافکار فلسفی او که تصویری روشن و شفاف از پویندهای شک اندیش، آگاهی ناخرسند از محدودیتهای روش علمی،عالمی که به عبث در جستجوی یافتن تبیین عقلی تناقضات زندگی و مرگ و آفرینش و انهدام و ترکیب و گسیختگی و وجود و عدم میباشد به خوبی جلوهگر است. بعضی از دانشمندان معتقدند برخی از عقاید فلسفی خیام همچون شک درباره وجود خدا و جهان دیگر و بقای روح و قیامت ذهن این فیلسوف را از یقین مذهبی باز میداشت و لذا دردوره حیات خویش مورد تنفر و حتی تکفیر فقها و علماء بود.(8) علاوه بر علماء قشری و متعصب، عرفا و صوفیان زمان خیام نیز علیرغم برخی تشابهات فکری تمایل چندانی به او نداشتند. بعدها پس از مرگ خیام و انتشار برخی رباعیات منسوب به او شک و بدبینی صوفیان و عرفای مشهوری همچون نجمالدین دابه (فوت در سال 654ه.ق)(9) و فرید الدین عطار نیشابوری (537 ـ617 ه ق) نیز علیه خیام برانگیخته شد(10) و آنان وی را دانشمندی دانستند که در تمام زندگیش عقل را بر کشف و شهود ترجیح میداد. با وجود اینکه شهرت فعلی خیام بیشتر به سبب اشعار زیبا و عرفانی او بویژه رباعیات منسوب به وی است ولی ظاهرا حکیم وقت بسیار کمی از زندگی پر برکت خویش را صرف سرایش شعر و شاعری نمود و همانگونه که اشاره شد شاید سرودن شعر را دون مقام والای علمی خویش میدانست. اشعاری که از وی برجای مانده است بیشتر در قالب رباعی و بصورت دو بیتیهایی ساده و کوتاه است که بدور از هرگونه فضل فروشی و تلاش برای لفاظی،عمیقترین اندیشهها و معانی فلسفی متفکری بزرگ و وارسته را در مقابل اسرار عظیم آفرینش به تصویر کشیده است. مضمون عمده اشعار منسوب به خیام همچون عقاید فلسفی وی توجه به مرگ و فنا، شک و حیرت، افسوس از گذر عمر و... است. اشعار فعلی منسوب به خیام بیش از هزار رباعی را در بر میگیرد ولی اکثر محققان تنها 100 رباعی را از آن شاعر دانسته و سایر اشعار را اگرچه تفاوت چندانی با رباعیات واقعی خیام ندارند سروده برخی از شاعران وعارفان زمان وی و اندکی پس از مرگ خیام دانستهاند که بدلیل گستاخی و زیادهروی در ابراز عقاید فلسفی خود این رباعیات را به حکیم خفته در خاک نسبت داده و خود را از مجازاتهای سخت احتمالی که ممکن بود دامن گیرشان شود رهانیدهاند. ادامه در ادامه مطلب
رباعیات خیام در قرن نوزدهم توسط ادوارد فیتز جرالد شاعر بزرگ انگلیسی و در نهایت هنرمندی به زبان انگلیسی ترجمه شد و مورد استقبال شدید محافل علمی و ادبی اروپا قرار گرفت به صورتی که رباعیات خیام در مدتی کوتاه به زبانهای ایتالیایی، روسی، فرانسوی، آلمانی، عربی، ترکی و ارمنی و اسپانیایی نیز ترجمه شد و این دانشمند ایرانی شهرتی جهانی یافت. اجزای پیالهای که درهم پیوست / بشکستن آن روا نمیدارد مست // چندین سر و پای نازنین از سر دست / بر مهر که پیوست و به کین که شکست // *** زآوردن من نبود گردون را سود / وزبردن من جاه و جلالش نفزود // وزهیچ کسی نیز دوگوشم نشنود / که آوردن و بردن من از بهرچه بود// *** در دایرهای کامدن و رفتن ماست / آن را نه بدایت نه نهایت پیداست // کس مینزد و می در این معنی راست / کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست // *** دارنده چو ترکیب طبایع آراست / از بهر چه او فکندش اندرکم و کاست // گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود / ور نیک نیامد این صور عیب کراست // *** ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز / از روی حقیقتی نه از روی مجاز // باز چو همی کند بر نطع وجود / رفتیم به صندوق عدم یک یک باز // *** / از این اعجوبه علم و هنر آثاری در فلسفه و ریاضی و نجوم به عربی و فارسی برجای مانده است که هر یک نمایانگر علم و دانش عمیق اودر علوم مختلف زمان خویش است. - خیام به معنی خیمهدوز است و ظاهرا به سبب اینکه پدر حکیم خیمه دوز بوده این لقب بر وی نهاده شده است. 2- نویسنده کتاب تاریخ الفی به روایتی اشاره کرده است که براساس آن اصل و نسبت خیام از روستایی به نام شمشاد در نزدیکی بلخ بوده ولی حکیم خود در نزدیکی استرآباد در کرانه شمال و شرقی دریای خرز به دنیا آمده است. 3- اکثر محققان صحت این داستان را مردود دانستهاند چرا که صرفنظر از تفاوت تاریخ تولد این سه تن، محل تحصیل آنها نیز در یک شهر خاص نبوده است. داستان سه یار دبستانی که بسیار مشهور است و حتی در کتاب جامع التواریخ رشید الدین فضل ا... همدانی نیز ذکر شده است بدین گونه است: (... و عداوت و وحشت را در میان ایشان سبب آن بود که سیدنا (حسن صباح) و عمر خیام و نظام الملک به نیشابوردر کتاب بودند و چنانکه عادت ایام صبی و رسم کودکان میباشد، قاعده مصادقت و مصافات ممهد و مسلوک میداشتند تا غایتی که خون یکدیگر بخوردند و عهد کردند که از ما هر کدام که به درجه بزرگ و مرتبه عالی برسد دیگران را تربیت و تقویت کند. از اتفاق... نظام الملک به وزارت رسید، عمر خیام به خدمت او آمد و عهود و مواثیق ایام کودکی یاد کرد. نظام الملک حقوق قدیم بشناخت و گفت: تولیت نیشابور و نواحی آن تراست. عمر مردی بزرگ و حکیمی فاضل و عاقل بود. گفت سودای ولایتداری و سر امر و نهی عوام ندارم. مرا بر سبیل مشاهره و مساینه ادراری وظیفه فرمای. نظام الملک او را ده هزار دینار ادرار کرد از محروسه نیشابور، که سال به سال بیتبعیض ممضی و مجری دارند...) ادامه این داستان شرح آمدن حسن صباح است به نزد نظام الملک. حسن خواستار آنست که از لطف و عنایت خواجه نصیبی یابد و خواجه به وی میگوید که تولیت ری یا اصفهان را اختیار کن، لکن حسن این کار را نمیپذیرد و تنها غرضش آنست که در دربار سلطان مقامی بلند بدست آورد، و چون بدان مقام میرسد سعی در آن دارد که ولینعمت خویش را از مقام وزارت بزیر آرد و خود برجای او نشیند. اما سعیش بی ثمر میماند و ننگین و سرفکنده از خراسان میگریزد و به اصفهان میرود و از آنجا راه دربار المستنصر، خلیفه فاطمی مصر را در پیش میگیرد. وی در قاهره به نزاریان میپیوندد و پس از چندی به ایران مراجعت میکند تا دعوت جدید را بنام نزار منتشر سازد...این داستان اگرچه افسانه است ولی از لحاظ اخلاقی بسیار جالب توجه و پندآموز میباشد. 4- ابوالحسن بیهقی درخصوص احترام امیر قراخانی به خیام آورده است: (همواره وی را بسیار بزرگ میداشت. چندانکه در دیوان خویش وی را در کنار خود مینشاند.( 5-در سنه ست و خمسمائه به شهر بلخ در کوی برده فروشان در سرای امیر... بوسعد... خواجه امام عمر خیامی و خواجه امام مظفر اسفزاری نزول کرده بودند و من بدان خدمت پیوسته بودم. در میان مجلس عشرت از حجهالحق عمر شنیدم که او گفت گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان میکند. مرا این سخن مستحیل نمود و دانستم که چنویی گزاف نگوید. چون در سنه ثلثین به نیشابور رسیدم چهار سال بود تا آن بزرگ روی در نقاب خاک کشیده بود و عالم سفلی از او یتیم مانده و او را بر من حق استادی بود. آدینهای به زیارت او رفتم، و یکی را با خود ببردم که خاک او به من نماید. مرا به گورستان حیره بیرون آورد و بردست چپ گشتم، در پایین دیوار باغی خاک او دیدم نهاده، و درختان امرود و زردآلو سر از آن خاک بیرون کرده، و چندان برگ شکوفه بر خاک او ریخته بود که خاک او در زیر گل پنهان شده بود. مرا یاد آمد آن حکایت که به شهر بلخ از وشنیده بودم، گریه بر من افتاد که در بسیط عالم و ربع مسکون او را هیچ جای نظیری نمیدیدم. ایزد (تبارک و تعالی) جای او درجنان کناد، بمنه و کرمه . 6- شهر زوری در کتاب نزهه الارواح که در قرن هفتم ه.ق برشته تحریر درآورده است حافظه حکیم را چندان قوی دانسته است که کتابی را که هفت بار در اصفهان خوانده بود چندی بعد در نیشابور تقریبا کلمه به کلمه نوشت. شهر زوری تسلط خیام برفقه اللغه تازی و قرائات هفت گانه قرآن را نیز در حد کمال دانسته است. 7- خیام و دیگر منجمانی که در تنظیم تاریخ جلالی مشارکت داشتند تاریخ جلالی را با در نظر گرفتن اینکه بر حسب زیج جدید طول دقیق سال 365 روز و پنج ساعت و 49 دقیقه و 15 ثانیه و 48 رابعه است تنظیم نمودند و مقرر داشتند کبیسهها طوری چهار سال به چهار سال انجام شوند که ماههای این تاریخ نیز شمسی حقیقی باشد... یعنی مبدأ هر ماه روزی باشد که آفتاب در نصف النهار آن روز در درجه برجی باشد از بروج دوازده گانه به شرطی که نصف النهار پیشتر در آخر برج مقدم باشد. ولی چون مکث آفتاب در بروج مختلف بود... نخواستند که ایام اوراق در تقویم مختلف باشد. بنابراین هر ماهی در این تاریخ را بسی روز گرفتند بیتفاوت و پنج روز باقیمانده را به اتفاق پیشنهاد کردند که در آخر اسفند ماه افزوده شود... نام ماهها همان ماههای فارسی قدیم بود منتها برای تمیز دادن آنها از ماههای قدیم به این ماهها لفظ جلالی را افزودند مانند فروردین ماه جلالی و اردیبهشت ماه و غیره. تقویم امروز ایران حاصل محاسباتی است که خیام و دیگر منجمان عصر او صورت دادهاند. 8-قزوینی در آثار البلاد در بیزاری حکیم از علما و فقهای قشری و متعصب داستانی از خیام نقل کرده است بدین مضمون که وی فقیهی را که هر روز صبح زود پنهانی به نزد او میآمد و فلسفه میآموخت ولی بر منبر خیام را کافر و ملحد میخواند. مدتها تحمل کرد به امید آنکه از دشنام گویی به حکیم دست بردارد. خیام سرانجام طاقت خود را از دست داد و یک روز صبح پیش از آنکه فقیه برای درس خواندن به نزد او بیاید شاگردان خود را فراخواند و به محض ورود فقیه به منزلش آنها را طلب کرد. بدنبال هیاهویی که در گرفت بسیاری از مردم نیشابور در خانه حکیم گرد آمدند و وی داستان فقیه و شیوه منافقانه او را برای مردم بازگو نمود. 9- نجم الدین دابه در توصیف خیام گفته است: (آن بیچاره فلسفی و دهری و طبایعی است که... سرگشته و گمگشته و...غایت حیرت و ضلالت است.( 10- عطار نیشابوری در مثنوی الهی نامه داستانی از عارفی پاک ضمیر و نهان بین آورده که میتوانسته اندیشه مردگان را بخواند. نهان بین را بر سر گور خیام میبرند و چون از وی خواسته میشود که هنر خویش بنماید جواب میگوید: ... که این مردی است اندر ناتمامی. بدان درگه چو روی آورده بودست/ مگر دعوی دانش کرده بودست // کنون چون گشت جهل خویش عیانش / عرق میریزد از تشویر جانش // میان خجلت و تشویر ماندست/ وزان تحصیل در تقصیر ماندست//

جایگاه علمی خیام

خیام غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثر برجسته خود را در جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است. هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد. .دستاوردهای علمی خیام برای جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند. وی برای معادله های درجه دوم هم از راه حلی هندسی و هم از راه حل عددی استفاده کرد، اما برای معادلات درجه سوم تنها ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و بدین ترتیب توانست برای اغلب آنها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را بررسی کند. اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن اعداد منفی در آن زمان، خیام به جوابهای منفی معادله توجه نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه جواب برای معادله درجه سوم رد می شد. با این همه تقریبا چهار قرن قبل از دکارت توانست به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در تاریخ جبر بلکه علوم دست یابد و راه حلی را که دکار بعدها (به صورت کاملتر) بیان کرد، پیش نهد. خیام همچنین توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی پیوسته به دست دهد و در واقع برای نخستین بار عدد مثبت حقیقی را تعریف کند و سرانجام به این حکم برسد که هیچ کمیتی، مرکب از جزء های تقسیم ناپذیر نیست و از نظر ریاضی، می توان هر مقداری را به بی نهایت بخش تقسیم کرد. همچنین خیام ضمن جستجوی راهی برای اثبات "اصل توازی" (اصل پنجم مقاله اول اصول اقلیدس) در کتاب شرح اصول مشکل آفرین کتاب اقلیدس، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه شد. در تلاش برای اثبات این اصل، خیام گزاره هایی را بیان کرد که کاملا مطابق گزاره هایی بود که چند قرن بعد توسط والیس و ساکری ریاضیدانان اروپایی بیان شد و راه را برای ظهور هندسه های نااقلیدسی در قرن نوزدهم هموار کرد. بسیاری را عقیده بر این است که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشتند و معتقدند، دو جمله ای نیوتن را باید دو جمله ای خیام نامید. البته گفته می شود بیشتر از این دستور نیوتن و قانون تشکیل ضریب بسط دو جمله ای را جمشید کاشانی و نصیرالدین توسی ضمن بررسی قانون های مربوط به ریشه گرفتن از عددها آورده اند.
استعداد شگرف خیام سبب شد که وی در زمینه های دیگری از دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه موسیقی و غیره نیز بر جای مانده است. اخیراً نیز تحقیقاتی در مورد فعالیت خیام در زمینه هندسه تزئینی انجام شده است که ارتباط او را با ساخت گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان تأئید می کند.

سامانیابی جبر نخست توسط محمد بن موسی خوارزمی انجام شد و در مرحله بعد، حکیم خیام در هندسه، به اصل توازی( یعنی از هر نقطه خارج از یک خط، فقط میتوتن یک خط موازی با آن رسم کرد) و در جبر به طبقه بندی و حل معادلههای درجهی اول، دوم و سوم پرداخته است.
اهمیت کار علمی وی نزد اهل فن چنان آشکار است که او را نسبت به عصر خویش چهار قرن به دوران معاصر نزدیکتر میدانند. کارهای او در جبر بیشتر به عصر دکارت، پاسکال و نیوتون متعلق است تا به زمان خود خیام. از این رو، میتوان او را بزرگترین ریاضیدان عصر خود و شاید بزرگترین ریاضیدان دوران علوم اسلامی دانست.
خیام از کارهای ارشمیدس در فیزیک آگاه بود و آنها را دنبال میکردو او ترازویی ساخته بود که درصد طلا و نقرهی آلیاژی را که از آن دو تشکیل شده بود، اندازهگیری میکرد.
خیام در نگاه زندهیاد دکتر مصاحب
کتاب جبر و مقابله یکی از مهمترین کتابهای خیام است که آن را از عربی به فارسی ترجمه کردم. این کتاب به زبان انگلیسی و روسی نیز ترجمه شده و مورد توجه ریاضیدانان جهان است. او در این کتاب معادلههای درجهی اول، دوم و سوم را معرفی و به روش هندسی با استفاده از مقطع مخروطی حل کرده است. در بخشی از صفحههای آغازین این کتاب آمده است: " به یاری خدا و توفیق نیک وی، گویم که فن جبر و مقابله فنی است علمی که موضوع آن عدد مطلق و مقدارهای قابل سنجش است، از آن جهت که مجهولاند ولی مرتبط با چیز معلومی هستند که به وسیلهی آن میتوان آن را استخراج کرد و این چیز یا کمیتی است و یا رابطهای است که بستگی به معلوم و مجهول به آن است، و از بررسی و تحلیل مجهولات موضوع مساله استنباط میشود.
عادت جبریها این است که در فن خود مجهولی را که میخواهد استخراج کنند، شیء [x] و حاصلضرب آن را در مثل خودش، مال [x2] و حاصلضرب مال آن را در آن، کعب [x3] و حاصلضرب کعب آن را در مثل آن، مال مال [x4] و حاصلضرب کعب آن را در مال آن، مال کعب [x5] و حاصلضرب کعب آن را در خودش، کعب کعب [x6] گویند و به همین قیاس تا هر مرتبه که پیش رویم ..."
خیام در نگاه زندهیاد استاد همایی
همزمان با بازگشایی رسمی آرامگاه جدید خیام کتابی به نام خیامینامه منتشر کردم که در آن نتیجهی پژوهشهای خود را دربارهی خیام و آثار او آوردهام. موضوع نخستین جلد خیامینامه، رسالهی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس است که ویدمان و ژاکوب آن را به آلمانی و دکتر علیرضا امیر معز آن را به انگلیسی ترجمه کردهاند. این اثر به روسی نیز ترجمه شده است. در بخشی از این کتاب آمده است:" باری چون در کتاب اصول اقلیدس در آن سه موضوع که اشاره شد خلل و نقیصهای یافتم که تا کنون اصلاح نشده بود، اهتمام خود را مصروف بر اصلاح آن کردم ..."
خیام در نگاه استاد شهریاری
حکیم خیام در مقالهی نخست شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس، ضمن جست و جوی راهی برای اثبات اصل توازی، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه است. او پارهخط راستی را در نظر میگیرد و از دو انتهای آن، دو پارهخط راست برابر، عمود بر پاره خط راست اول و در یک طرف رسم میکند. اگر دو انتهای پارهخطهای راست عمود را به هم وصل کنیم، یک چهار ضلعی به دست میآید و با دو زاویهی قائمهی مجاور و دو ضلع روبهروی برابر که به دو زاویهی قائمه متصل هستند. اگر بتوان ثابت کرد، دو زاویهی دیگر این چهار ضلعی، که خیام آن را چهار ضلعی دو قائمهی متساوی الساقین مینامد، قائمه است، مثل این است که اصل تساوی را ثابت کرده باشیم.
خیام در نگاه صادق هدایت
ترانههای خیام به قدری ساده، طبیعی و به زبان دلچسب ادبی و معمولی گفته شده است که هر فردی را شیفتهی آهنگ و تشبیههای قشنگ آن میکند و از بهترین نمونههای شعر فارسی است. خیام قدرت ادای مطلب را به اندازه ای رسانیده که گیرندگی و تاثیر آن حتمی است و انسان به حیرت میافتد که یک عقیدهی فلسفی مهمی چگونه ممکن است در قالب یک رباعی بگنجد و چگونه میتوان چند رباعی گفت که در هر کدام یک فکر و فلسفهی مستقل مشاهده شود و در عین حال با هم هماهنگ باشند.

خیام در نگاه شاعرانهی شادروان فریدون مشیری

حکیم نیشابور
چون صبح نیشابور ، دلی روشن داشت
همواره پیامآور بیداری بود
وارستهء دل به زندگانی بسته
آن لحظه شناس دم غنیمت دان را
بیدارتر از روان بیدار جهان
چشم از همه شو گشاده در کار جهان
هر چند به اسرار جهان راه نبرد
دانست چگونه خوب می باید زیست
بسیار اگر زمی ، سخن گفت و ستود
دنبال نجات لحظه ها می گردید
گرگوش کنی ، هر سخنش فریاد است
گر در نگری ان چه در اندیشه اوست بر جان ، زپرند علم ، پیراهن داشت
تاریکی خواب جهل را دشمن داشت
جز مرگ زدام هر چه باور رسته
نیروی یقین به زندگی پیوسته
با نور خرد رفت به دیدار جهان
یک ذره نبرد ره به اسرار جهان
دانست چگونه راه بایست سپرد
دانست چگونه خوب می باید مرد
می در معنا ، نمادی از شادی بود
جان را به نشاط ، رهبری می فرمود
خلق که فریاد به گوشش باد است
پیکار بزرگ داد با بیداد است


کتابهای خیام

الرساله فی البراهین علی مسائل علم جبر و المقابله
الرساله فی الاحتیال المعرفه مقداری الذهب و الفضه فی جسم مرکب منها
الرساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس
ترجمهی فارسی خطبهی ابن سینا در توحید
الرساله فی قسمه ربع الدایره
رساله فی الکون و التکلیف
الرساله القول علی جناس التی بالاربعه
الساله ضروره التضاد فی العالم و الجبر و البقاء
الرساله الالضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی
الرساله فی علم کلیات وجود
الرساله فی الوجود

الرساله جواب الثلاث مسائل
نوروزنامه
رباعیها
مشکلات حساب
شرح المشکل من کتاب الموسیقی
مختصر فی طبیعیات
لوازم الامکنه

تقویم جلالی:

تقویم جلالی یا ملکی تقویمی است که در زمان سلطنت جلالالدین ملکشاه سلجوقی تدوین شد که تقویم فعلی ایران به همان پایه است. علل وضع این تقویم این بود که چون تاریخ یزدگردی که اختصاص به زردشتیان داشت بدون کبیسه حساب میشد به همین جهت نوروز ثابت نمیماند و با اول بهار که ابتدای سال طبیعی است مطابقت نداشت، به همین علت خواجه نظامالملک و سلطان ملکشاه در صدد اصلاح تقویم برآمدند، در نتیجه جمعی از منجمین مامور تنظیم تقویم شدند که از جمله حکیم عمر خیام، میمون بن نجیب واسطی، ابوالمظفر استقراری و چندتن دیگر را برشمردهاند. محل کار رصدخانه را به اختلاف در اصفهان و ری و نیشابور ذکر کردهآند. مبدا این تاریخ را ابن اثیر ضمن وقایع سال 471 هجری قمری نوشته است که روز جمعه نهم رمضان سال 471 ه.ق (مطابق 15 مارس 1078 میلادی) است. سال جلالی از اول بهار (نوروز سلطانی) آغاز میشود. اسامی ماهها عبارتند از فروردین الی آخر و سال به فصول چهارگانه تقسیم شده است. در این تقویم اول سال روزی است که خورشید بین ظهر روز قبل و ظهر آن روز وارد برج حمل (نقطه گاما) میشود، به همین علت سال جلالی برخلاف سال مسیحی که در هر ده هزار سال قریب سه روز با سال حقیقی اختلاف پیدا میکند همیشه مطابق با سال حقیقی است از اینرو آن را میتوان دقیقترین تقویم جهان دانست. سالهای کبیسه در تقویم جلالی (مانند تقویم کنونی ایران) ثابت نیستند و کبیسه کردن مطابق با نتایج رصد هر سال است. کبیسه معمولا بعد از چهار سال یک بار اجرا میشود ولی بعد از هر 29 یا 28 سال یک بار کبیسه بعد از 5 سال اجرا میشود یعنی به جای سال 32 سال 33 را کبیسه میگیرند. تقویم رسمی ایران بر اساس تقویم جلالی است. در کتاب علم و تمدن در اسلام تالیف «سیدحسین نصر» در مورد حکیم عمر خیام و تقویم جلالی آمده است: «عمر خیام، بزرگترین شاعر شناخته شده ایران در مغرب زمین و همچنین از برجستهترین دانشمندان دوره قرون وسطی بوده است. در 475/76-1074 در ریاضیات مشهور بود و ملکشاه از او برای اصلاح تقویم دعوت کرد. این تقویم که به جلالی معروف است، هنوز در ایران رایج است و دقیقتر از تقویم گرگوریایی است.


:: بازدید از این مطلب : 19854
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : 000000000000
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.
صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی